- مهــدی - » اینجـــــا زنجــان اســت...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

» اینجـــــا زنجــان اســت...

سلام
یه بنده خدایی میگفت :

همه چیز رو ردیف کرده بودم بابا و مامانم رو فرستادم خونه ی خاله و عمّه
خونه برای دوست دخترم آماده ی آماده بود حساب همه چی رو هم کرده بودم رفتم دنبال دوست دخترم
دیدم زودتر از من ، جایی که باهم قرار گذاشته بودیم ؛ منتظرمه
خدائیش دختر پایه ایه خیلی دوسش دارم من و اون وقتی همدیگرو دیدیم ، آروم و قرار نداشتیم
تو ذهن من فقط یه چیز میگذشت اونم این که وقتی رفتیم خونه چطور ....احتمالا اونم به همین چیزا فکر می کرد ...
چون اولین بار بود که می خواستیم ... رو تجربه کنیم هم من و هم اون سوار ماشین شدیم
دربست گرفتم رسیدیم در خونه با موبایل دوست دخترم زنگ زدم خونه که ببینم همه چی ردیفه یا نه نکنه کسی خونه باشه !
دیدم کسی خونه نیست با خودم گفتم : ایول دیگه دل تو دلم نبود
می دونستم سه ساعت زمان داریم وباید از این سه ساعت بهترین استفاده رو کرد در حیاط رو باز کردم
از راه پله ها رفتیم بالاحواسم به واحدهای همسایه بود که مارو نبینن که یه وقت آمار منو به بابام اینا ندن سریع دو طبقه رو رفتیم بالا
نفهمیدم از در حیاط چطور رسیدیم در آپارتمان کلید رو انداختیم توی در ورودی آپارتمان که بریم تو چشمت روز بد نبینه
خیلی برام عجیب بود یه اتفاقی افتاد که اصلا فکرش رو نمی کردم یعنی محال بود که یه همچین اتفاقی بیفته
کلید توی در شکست هر چی تلاش کردم که یه جوری کلید رو در بیارم نشد که نشد
کلی برا این لحظه برانامه ریزی کرده بودم کلی براش فکر کرده بودم
مدتها بود تو آرزوهام این لحظه رو تصور می کردم لحظه ای که من و اون با هم تنها بشیم....
گفتم عیب نداره تو این سه ساعت وقت هست می رم کلید ساز میارم
به دوست دخترم گفتم : بریم کلید ساز بیاریم اونم که پایه تر از من بود گفت : بدو بریم که به لاقل برسیم بریم یه حالی ببریم
وقتی انرژی مثبتش رو دیدم انگیزم برای پیدا کردن کلید ساز چند برابر شدسریع از پله ها اومدیم پایین
اومدیم سر خیابون روزجمعه حالا کلید ساز از کجا گیر بیاریم
سریع یه دربست دیگه گرفتم بعد از یک ساعت چرخیدن تو خیابون یه کلید ساز پیدا کردیم
گفتم : آقا داستان از این قراره که کلید توی در شکسته گفت : بریم درستش کنیم
اومدیم در خونه ، به دوستم گفتم : تو برو تو ایستگاه اتوبوس سرکوچه بشین تا وقتی هم من بت زنگ
نزدم نیا اگه یکی از همسایه ها تو رو تو آپارتمان ببینه خیلی ضایع میشه
اونم که همیشه منو شرمده می کرد گفت :
اشکالی نداره عزیزم، من تو ایستگاه نشستم و منتظر زنگتم
دردسرت ندم کلید ساز گفت باید قفل عوض بشه
دوباره یه دربست دیگه تا قفلسازی و آوردن یک قفل جدیدبرای در خونه
اومدیم و قفل رو عوض کردیم
همین که لحظات آخر کار کلید ساز بود
مادرم زنگ زد موبایلم که ما با خالت اینا داریم میاییم خونه
برو یه سری خرید کن و ....
ای تف به این شانس
همه ی نقشه هام نقس بر آب شد
و نشد که آرزوم به واقعیت بپیونده...
اون روز کلی پول از تو جیبم رفت
کلی هم حساب کتاب که جرا قفل خونه عوض شده به ننه بابام دادم
آخرشم شرمنده روی دوست دخترمون شدیم
از اون رو زتا به حالا همش این سوالم تو ذهنمه که :
من حساب همه چی رو کرده بودم
چی شد که نشد بریم خونه و کلید آهنی(میفهمی چی میگم ، کلید آهنی)
توی در شکست
کجای کارم اشتباه بود که همین یه دونه موقعیت رو هم که پیش اومده بود از دست دادم
...................
وقتی همه ی حرفاش تموم شد ، اونجایی که محاسبه نکرده بود رو براش توضیح دادم
بهش گفتم :
گاهی اوقات می شود که که محبی از محبای اهل بیت قصد گناه می کنه ، تمام
مقدمات گناه رو هم برای خودش فراهم می کنه و خودش رو آماده ی گناه می کنه .
دیگه قدمی تا گناه فاصله نداره
فقط یک قدم می خواهد تا گناه به ثمر بنشینه
یه دفه میبینه تمام صحنه عوض شده و دیگر موفق به انجام گناه نشد
با خودش فکر می کنه که چی شد که نتونست گناه کنه
تو محاسبات خودش که اشتباهی نکرده بود
پس چرا موفق به انجام گناه نشد ؟؟
کمی فکر ....
کمی فکر ………….
کمی فکر …………..……..
آره داداش من
تو اون لحظه مشمول دعای مستجاب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه قرار گرفته
و دعای امام شامل حالش شده….
امام زمان همیشه و همیشه ما را به یاد داره
حتی لحظه ی گناه ما را فراموش نمی کنه .....
وقتی حرفام تموم شد ، دیدم دانه های درّ مانند اشک به روی صورت صاف و زیباش
روان شدن و داره زیر لب زمزمه می کنه :
امام زمان !
غلط کردم
امام زمان !
ممنونم که تنهام نذاشتی ، حتی لحظه ی گناه

راستی عیدتون مبارک...


[ پنج شنبه 91/4/15 ] [ 3:9 عصر ] [ مهــدی ]

عکس مراسم تشییع پیکر حاج تقی شریعتی

 

عکس مراسم تشییع پیکر حاج تقی شریعتی

عکس مراسم تشییع پیکر حاج تقی شریعتی

با تشکر از وبلاگ دارالمجانین

برای دیدن ادامه تصاویر به ادامه مطلب بروید.

عکس حاج تقی - عکس حاج تقی شریعتی - عکس هیأت حسینی زنجان - عکس زنجانی - دانلود - عکس مراسم - عکس تشییع - عکس مرحوم - تصاویر حاج تقی شریعتی زنجانی - تصاویر کلامی زنجانی -تصاویر حاج غلامرضا عینی فرد - تصاویر حاج تقی - حاج تقی شریعتی - هیأت حسینی زنجان - زنجانی - دانلود فیلم - تصاویر مراسم - تصاویر تشییع - مرحوم - حاج تقی شریعتی زنجانی - کلامی زنجانی - حاج غلامرضا عینی فرد - حاج تقی - حاج تقی شریعتی - هیأت حسینی زنجان - زنجانی - دانلود فیلم - تصاویر عکس مراسم - فیلم تصاویر عکس تشییع - مرحوم - حاج تقی شریعتی زنجانی - کلامی زنجانی - حاج غلامرضا عینی فرد - دانلود - تصاویر مراسم - تشییع - حاج تقی

ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/3/14 ] [ 4:56 عصر ] [ مهــدی ]

سلام
از عصر که این خبر رو شنیدم بسیار ناراحت شدم
بله حاج تقی شریعتی هم از بین ما رفت
بعد از حاج علی اکبر خلدی این بار این اسطوره مقاومت در برابر ظلم طاغوتی پیرغلام اباعبدالله حاج تقی شریعتی زنجانی بود که دار فانی را وداع گوید.
" حاج محمد تقی شریعتی " فرزند مرحوم " آیت الله حاج شیخ فیاض زنجانی " بنیانگزار هیأت حسینی زنجان بود.

رفتی ولی بدان غمت از دل نمی رود                هرگز حدیث ماتمت از دل نمی رود

آید بهار و خاطره ی خنده های تو                چون گریه ی محرمت از دل نمی رود

حاج تقی شریعتی

رفتی پیش اربابت خوش به حالت ولی قول بده یاد ما هم باشی
یک عمر سیاه برتن کردی و پابرهنه بر اربابت مرثیه خواندی
هر محرم میزبان عزاداران آقا بودی
خوش به حالت حالا آقا میزبان خوبی شده برات

اونطور که من شنیدم مراسم تشییع آن بزرگوار جمعه ساعت 10 از مقابل مسجد ایشان(حاج تقی مسجدی) برگزار خواهد شد.

التماس دعا

کپی از مطلب بدون ذکر منبع از نظر شرعی حرام میباشد.

حاج تقی - حاج تقی شریعتی - هیأت حسینی زنجان - زنجانی - دانلود - مراسم - تشییع - مرحوم - حاج تقی شریعتی زنجانی - کلامی زنجانی - حاج غلامرضا عینی فرد - حاج تقی - حاج تقی شریعتی - هیأت حسینی زنجان - زنجانی - دانلود - مراسم - تشییع - مرحوم - حاج تقی شریعتی زنجانی - کلامی زنجانی - حاج غلامرضا عینی فرد - حاج تقی - حاج تقی شریعتی - هیأت حسینی زنجان - زنجانی - دانلود - مراسم - تشییع - مرحوم - حاج تقی شریعتی زنجانی - کلامی زنجانی - حاج غلامرضا عینی فرد - دانلود - مراسم - تشییع - حاج تقی


[ پنج شنبه 91/3/11 ] [ 12:33 صبح ] [ مهــدی ]

تمامی متن به خاطر دوستداران دو آتیشه حسین پناهی پاک شد...

خود قضاوت کنید!

الله اعلم

 

حسین پناهی - خود کشی - یغما گلرویی - دکلمه - صدای - دکلمه حسین پناهی - ماجرای - دانلود - اشعار - مجموعه شعر - حسین پناهی - خود کشی - یغما گلرویی - دکلمه - صدای - دکلمه حسین پناهی - ماجرای - دانلود - اشعار - مجموعه شعر - حسین پناهی - خود کشی - یغما گلرویی - دکلمه - صدای - دکلمه حسین پناهی - ماجرای - دانلود - اشعار - مجموعه شعر - حسین پناهی - خود کشی - یغما گلرویی - دکلمه - صدای - دکلمه حسین پناهی - ماجرای - دانلود - اشعار - مجموعه شعر - حسین پناهی - خود کشی - یغما گلرویی - دکلمه - صدای - دکلمه حسین پناهی - ماجرای - دانلود - اشعار - مجموعه شعر


[ چهارشنبه 91/3/10 ] [ 3:21 عصر ] [ مهــدی ]

 

میرزاعلی خلدی شاعر و مداح زنجانی پس از
یک قرن خدمت در دستگاه امام حسین(ع)
به سرور و سالار شهیدان پیوست و ظهر
امروز پیکرش تشییع و به خاک سپرده شد.
مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی

 میرزاعلی خلدی شاعر و مداح زنجانی ملقب به کاشفی که به دلیل کهولت سن جان به جان آفرین تسلیم کرده بود، ظهر دیروز بر روی دستان عاشقان اباعبدالله تشییع و به خاک سپرده شد.
میرزاعلی خلدی که یکی از مداحان و شاعران بزرگ زنجانی بود، پس از عمری تلاش در دستگاه آقا اباعبدالله الحسین(ع) به شهدای کربلا پیوست.
حاج میرزاعلی‌اکبر خلدی متولد سال 1291 در زنجان بود و از وی 11 جلد کتاب مداحی و اشعار اخلاقی به یادگار مانده است که می‌توان به انیس العاشقی، دیوان طالقانی و دیوان کاشفی اشاره کرد.

حاج میرزا علی‌اکبر خلدی در سال 1387 به عنوان پیرغلام کشوری انتخاب شد و در مراسمی از ایشان تقدیر شد.
  وی افزود: مرحوم حاج علی‌اکبر خلدی، از زمان تحصیلات خود در مکتب، در مسیر مدح اهل‌بیت(ع) و عزاداری خاندان محمد مصطفی(ع) شروع به فعالیت کرده و از ابتدا در مکتب امام حسین(ع) پرورش یافت.
  مجتبی خدایی، نوه این شاعر و مداح اهل بیت(ع) در زنجان، در حاشیه مراسم تشییع آن مرحوم در مزار شهدای بالای زنجان و با حضور آیت‌الله سید محمدحسینی زنجانی و جمعی از مردم حسینی زنجان برگزار شد با اشاره به اینکه مرحوم حاج علی‌اکبر خلدی مدیحه‌سرای پیرو خط امام حسین(ع) بود، گفت: این مداح اهل بیت(ع)، پس از 8 ماه بیماری و به دلیل کهولت سن، عصر روز گذشته در منزل خود از دنیا رفته و پیکر این عاشق خاندان عصمت و طهارت (ع) ساعت 10 صبح امروز در مزار شهدای بالای زنجان به خاک سپرده شد.
مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی
نوه این شاعر دلسوخته اهل‌بیت(ع) ابراز کرد: مرحوم خلدی در کودکی پدر خود را از دست داده و در حالی که وضع اقتصادی مناسبی نیز نداشتند، در محضر عمه خویش رشد یافته و تأمین مالی زندگی این مدیحه‌سرای اهل‌بیت(ع) نیز از طریق ابراز ارادت و عزاداری اهل‌بیت(ع) صورت می‌گرفت.
  خلدی با اشاره به این‌که شخصیت معنوی مرحوم خلدی توسط بسیاری از مردم زنجان مورد قبول و احترام بوده است افزود: این شاعر و مدیحه‌سرای اهل‌بیت(ع) از طریق هیئت عباسی و مسجد پائین در محله مسگرهای زنجان، ارادت و احترام خود را به خاندان عصمت و طهارت(ع) ابرازکرده و به عنوان پیش نماز این مسجد نیز فعالیت می‌کرد.
  وی گفت: این شخصیت بزرگوار در اوج مقام معنوی و تصدیق و احترام مردم زنجان به دیار باقی شتافته و به جرأت می‎توان گفت کسانی که در اطراف این شاعر و مدیحه‌سرای اهل‌بیت(ع) رشد کرده‎اند، هیچگاه از ایشان رنجشی به دل راه نداده‌اند.
مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی

مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی
مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی
مراسم تشییع پیکر حاج علی اکبر خلدی

 

 


[ چهارشنبه 91/3/3 ] [ 5:18 عصر ] [ مهــدی ]
ملیکا زارعی مجری برنامه «باغ شادونه» در پیامی درگذشت سه کودک را در خرمدره‌ تسلیت گفت.
خاله شادونه خرمدره حادثه
بمتن پیام تسلیت ملیکا زارعی به شرح زیر است:

«برای کسی که بیش از نیمی از زندگی خویش را در راه خوشنودی و شادی کودکان سرزمینش سپری نموده و روز‌ها و شب‌های خود را جز با عشق کودکان با واژه دیگری نیامیخته، چه فاجعه‌ای سهمگین‌تر از درگذشت ناگهانی سه کودک معصوم و چه خبری دردناک‌تر از این فاجعه تلخ و غمبار بعد از شور و شادی برنامه‌ای است که با حضور من به پایان رسیده.

من به دلیل عدم تخصص در امور مربوط به چگونگی برقراری نظم در ورود و خروج افراد از سالن‌های برگزاری نمایش و جشن، نمی‌دانم چرا و چگونه این اتفاق دردناک هنگام خروج از سالن شهدای خرمدره رخ داد، اما همواره با خود زمزمه می‌کنم‌ ای‌کاش آن هنگام من نیز در سالن حضور داشتم تا با فدا کردن جان خود مانع وقوع این حادثه دلخراش می‌شدم.

و حالا بعد از یک دنیا آه و افسوس، پس از گذشت دو روز از شنیدن خبر درگذشت عزیزان دلم، نگار صالحی، بهاره شادمهر و مهدی مولایی در حالی که نفس در سینه‌ام حبس شده و تلخی این فاجعه دم و بازدم را برایم رنج آور ساخته، بر آن شدم، اشک را جوهر قلم خویش نمایم و با قلبی اندوهناک وقوع این حادثه دلخراش را به خانواده‌های صالحی، شادمهر و مولایی و مردم خوب و محترم شهرستان‌های خرمدره و ابهر و به مردم کشورم که همیشه در این سال‌ها کنار من بوده و عشق به کودکانشان خون را در رگ‌هایم جاری ساخته، تسلیت گفته و در انتها از کودکان و عزیزانم می‌خواهم تا بهبودی احوال روح و جانم اجازه دهند، از همراهی با گروه برنامه‌سازم، معذور باشم.

تصویر معصومانه‌تان برای همیشه در قلبم حک شد.»

عصر پنجشنبه 21 اردیبهشت‌ماه در جشنی که در خرمدره با حضور عوامل برنامه «باغ شادونه» برگزار شد، هنگام خروج بچه‌ها از سالنی که مراسم جشن در آن برگزار می‌شد، به دلیل ازدحام جمعیت سه کودک کشته و هفت نفر مجروح شدند.
برای مشاهده کامل خبر روی لینک زیر کلیک کنید.
خاله شادونه ، برنامه ، حادثه ، مرگ ، پیام ، نوشتار ، خرمدره ، سالن ، حادثه ، کودک ، کودکان ، مادران ، مرگ ، سه ، زنجان ، اینجا زنجان است ، فیلک حادثه خرمدره ، فیلم ، کلیپ ، جان باخته ، جان باختگان ، خاله شادونه ، برنامه ، حادثه ، مرگ ، پیام ، نوشتار ، خرمدره ، سالن ، حادثه ، کودک ، کودکان ، مادران ، مرگ ، سه ، زنجان ، اینجا زنجان است ، فیلک حادثه خرمدره ، فیلم ، کلیپ ، جان باخته ، جان باختگان ، 

[ دوشنبه 91/2/25 ] [ 3:35 عصر ] [ مهــدی ]

فاجعه در برنامه خاله شادونه
3 کودک کشته و 7 کودک در بیمارستان های خرمدره بستری شدند

برنامه خاله شادونه برای کودکان خرمدره پایان دلخراشی داشت و مرگ 3 کودک را زیر دست و پا رقم زد.
     وقتی خاله شادونه در پایان برنامه از بچه ها خواست نزد مادرانشان بروند هیچ کس تصور نمی کرد فاجعه ای آفریده شود.
     عصر پنج شنبه 21 اردیبهشت ماه سال جاری هر کسی می شنید در برنامه خاله شادونه حادثه ای فاجعه آمیز رخ داده است، شوکه می شد و باور نمی کرد.
     3 کودک کشته شدند و 7 کودک در بیمارستان های مختلف تحت درمان قرار گرفتند.
    
    شادی رنگ باخته
    بلیت ها از یک هفته پیش به فروش رسیده بود. بچه ها ثانیه?شماری می کردند تا روز اجرای برنامه برسد. پلاکارد های توزیع شده در شهر، هیجان بچه ها را بیشتر می کرد. عسل تا صبح رویای خاله شادونه را می دید و صبح ها از مادر می پرسید چند شب دیگر باید بخوابد تا در برنامه خاله شادونه حاضر شود.
     برای همبازی هایش گفته بود که قرار است در برنامه خاله شادونه شرکت کند و بلیت را هم در دست دارد.
     روز پنج شنبه زودتر از همیشه از خواب بیدار شد. دل توی دلش نبود تا خاله شادونه را از نزدیک ببیند. از ظهر لباس هایش را پوشید و آماده شده بود تا ساعت 3 بعد از ظهر به همراه مادر به سالن برود. طاقت و قرار نداشت، مادر وقتی بی صبری وی را دید، زودتر حاضر شد و تصمیم گرفت برای آن که عسل کوچولو بیش از این انتظار نکشد وی را به سالن برگزاری مراسم ببرد. مسیر زیادی نبود و نیم ساعته به سالن رسیدند اما با جمعیت زیادی پشت در سالن روبه رو شدند. قرار بود بچه ها از مادرانشان جدا شوند و همگی کنار هم بنشینند. عسل، هم دستان مادرش را ر ها کرد و بین بچه ها نشست.
     برنامه شروع شد. برایش مانند رویا بود و وقتی خاله شادونه را برابرش و نزدیک خود دید آنقدر ذوق کرده بود که مانند بقیه بچه ها نمی توانست روی زمین بنشیند و سعی می کرد سر پا خاله شادونه را تماشا کند.
     سروصدای زیاد بود اما بچه ها همه می?خندیدند و مادران از شنیدن شادی بچه هایشان به وجد آمده بودند. برنامه یک ساعت طول کشید و انتهای برنامه بود که خاله شادونه با صدای بلند گفت: حالابچه ها پیش مامان هاشون برند.
     همین که خاله شادونه از روی سن بیرون رفت غوغایی فاجعه آور به پا شد.
    هرکدام از بچه ها باید مادرشان را از میان جمعیت مادران پیدا می کردند.
    در اصلی سالن هم بسته شده بود و جمعیت باید از در های فرعی کوچکی که در اطراف سالن قرار داشت خارج می شدند. عسل کوچولو و دیگر بچه ها نمی توانستند مادرشان را در میان این زنان پیدا کنند و همگی بی اختیار در هجوم جمعیت به سمت در های خروجی کشیده می شدند و مدام مادرشان را صدا می کردند اما انگار هیچ کس صدایشان را نمی شنید.
     عسل پایش لغزید و به زمین افتاد. هجوم جمعیت و عبور آنها از روی جسم کوچک عسل، وی را بی هوش کرده بود.
     این کودک 4 ساله پس از خروج جمعیت به بیمارستان منتقل شد و نمی دانست رویای تماشای برنامه خاله شادونه برای همیشه در ذهنش به کابوس تبدیل می شود.
     عسل کوچولو نجات پیدا کرد اما 3 کودک در سرنوشت مشابهی تسلیم مرگ شدند.
    بنا به تحقیقات خبرنگاران شوک از هفته گذشته بلیت های برنامه خاله شادونه در مهد های کودک و مدارس به فروش رسیده و با اعلام همگانی به مردم اطلاع داده شد که مراسم ویژه مادران و کودکان است.
     قرار بود این مراسم در سالن ورزشی خرمدره برگزار شود که گفته می شود گنجایش سه هزار نفری دارد. بیش از سه هزار بلیت به فروش رسیده بود اما هنوز تقاضا برای فروش بلیت ادامه داشت و مسئولان برگزاری تصمیم گرفتند بلیت بیشتری به فروش برسانند. آنها برگه های سفیدرنگ را به قسمت های کوچک تری تقسیم کرده و با مهر برنامه آنها را به عنوان بلیت به فروش می رساندند.
     بیش از 7 هزار بلیت به فروش رسیده بود. در حالی که گنجایش سالن فقط سه هزار تن بود. وقتی در ها بسته شد نفس کشیدن هم سخت شده بود با وجود این که ازدحام جمعیت بیشتر از دو برابر ظرفیت سالن بود اما برنامه با وجود بی نظمی های زیادی شروع شد. خبرنگاران شوک در بررسی های میدانی پی بردند که در پایان برنامه چون گروه نمایش قرار بود از در بزرگ سالن خارج شوند، پس از خروج آنها در بزرگ بسته شد و جمعیت زیادی که داخل سالن بودند به سمت در های کوچک دو طرف سالن هجوم بردند.
     جالب اینکه داربست?هایی که در دو طرف سالن برپا شده بود، فشرده شدن جمعیت را بیشتر می کرد.
    
     یک فاجعه
    در زمان خروج جمعیت از سالن هیاهویی برپا بود تا این که فاجعه رقم خورد.به دلیل ازدحام زیاد جمعیت سه کودک زیر 7 سال زیر دست و پا خفه شدند و 7 کودک نیز مجروح و به بیمارستان آیت الله موسوی زنجان و بیمارستان ابهر و خرمدره منتقل شدند.
    
     بازداشت چند مسئول
    رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس زنجان به خبرنگار شوک گفت: مسئولان اجرایی برای برگزاری این مراسم مجوز داشتند و برنامه مختص زنان بود.
     در طول اجرای برنامه اتفاقی نیفتاد، اما از آنجا که بچه ها از مادرشان جدا شده بودند در پایان برنامه خاله شادونه اعلام کرد که بچه ها پیش مادرانشان بروند و پس از خروج گروه نمایش در های محل نیز بسته شد که این مسئله باعث ایجاد شلوغی بیش از اندازه در سالن شده و چند کودک زیر دست و پا گیر می کنند.
     این مقام مسئول در ادامه گفت: در حال حاضر مسئول برنامه، مدیر برنامه، خاله شادونه و مسئول سالن از سوی پلیس دستگیر شده اند و خانواده قربانیان نیز از آنان شکایت کرده اند و تا پیگیری پرونده آنها مهمان پلیس هستند و با دستور قضایی سالن ورزشی خرمدره نیز تا اطلاع ثانوی پلمب شده است.
    
     مرگ 2 دختر و یک پسر
    پس از این حادثه بررسی های قضایی و پلیسی نشان داد که کشته شدگان نگار صالحی 7 ساله از هیدج، مهدی مولایی 3 ساله از ابهر و بهاره شادمهر 6 ساله از خرمدره، هستند و فاطمه محمدی 4 ساله، سیدعلی موسوی
     7 ساله، نیلوفر قهرمانی 10 ساله و عسل محمدلو 6 ساله از خرمدره نیز در این حادثه بشدت زخمی شده و در بیمارستان های مختلف تحت درمان گرفته شده اند.
    
     گفت وگو با عموی مهدی
    عموی مهدی کوچولو که از مرگ نابهنگام برادرزاده خود هنوز شوک زده است به خبرنگار شوک گفت: پنجشنبه عصر مهدی که 3 ساله بود به همراه مادرش برای دیدن نمایش خاله شادونه به سالن 3 هزار نفری رفته بود که البته تنها 1700 صندلی دارد، اما برای این برنامه بیش از 4 هزار بلیت به فروش رفته بود که مادران در دور سالن نشسته بودند و بچه ها وسط سالن بودند. در خروجی سه پله داشت که بسیار باریک بود و هنگام خروج بچه ها از این در، شماری از آنها روی زمین افتادند و به دلیل فشاری که از جمعیت روی آنها آمده بود دچار مصدومیت شدند و سه کودک نیز خفه شدند که مهدی یکی از آنها بود.
     وی در ادامه گفت: مهدی تنها بچه خانواده بود و وضع روحی خانواده بسیار خراب است و انتظار داریم مسئولان شهری پاسخگوی مصیبت این خانواده ها باشند.
    
     مرگ تلخ نگار کوچولو
    دایی نگار کوچولو نیز که از این ماجرا بسیار متاثر است، به خبرنگار شوک گفت: نگار ساعت 2 بعد از ظهر به همراه مادر و خواهر 3 ماهه اش از خانه خارج شد. اما پس از پایان برنامه وقتی بچه ها به سمت مادران خود حرکت می کردند شماری از مادران به خاطر ازدحام جمعیت به طبقه پائین افتاده و بچه ها زیر دست و پای آنها له شده بودند. این مرد با اعلام این که وضع روحی پدر و مادر نگار بسیار ناراحت کننده است، گفت: مادر نگار می گوید در لحظه آخر نگار را دیده که برای وی دست تکان داده است، اما در یک لحظه از جلوی چشمش ناپدید شده و پس از چند دقیقه جنازه وی را روی دست یکی از زنان دیده است.
    
     مسئولان پاسخگو نیستند
    در پیگیری های خبرنگار شوک با مسئولان امدادی شهر هیچ کدام از مسئولان پاسخگو نبودند. تلفن همراه فرماندار از دسترس خارج بود و مسئولان هلال احمر اعلام کردند روز حادثه ماموریت به آنان اعلام شده و در میان راه بودند که ماموریت لغو شده است. اورژانس نیز هیچ پاسخی نداد و گفت که ما اعزام نشده ایم. بیمارستان هایی که مصدومان به آنها اعزام شده بودند نیز پاسخگوی خبرنگاران نبودند و جالب تر این که چون این مراسم برای مادران و کودکان اجرا می شد هیچ فیلمی از این مراسم در دست نیست.

 

 

من این حادثه غم انگیز رو به خانواده های کودکان از دست رفته تسلیت میگم و براشون آرزوی صبر دارم.


[ یکشنبه 91/2/24 ] [ 12:10 صبح ] [ مهــدی ]

اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است
عید واژه خوشحالی یا ...
عید که از راه میرسه با خودش میگه آخ جون بازم عید ، مدرسه ها تعطیل میشه و سیزده روزی تعطیلیم ولی همین که این فکر از ذهنش میگذره یاد خونه میفته
یاد بد بختی هاشون میفته با چی میخوان جشن بگیرن؟ به چی دلش رو خوش کنه؟مگه تعطیلی هم هست؟مگه میشه با شکم گرسنه هم جشن گرفت؟ مگه میشه با کفش پاره عید دیدنی رفت؟لباسش رو چیکار کنه؟
عید واژه خوشحالی یا ...
هه اگه همه چسب زخم هاتم بفروشی
میدونم حتی یکی از زخم های دلت آروم نمیشه...
عید واژه خوشحالی یا ...
آهای کجایین خط فقر همین جاست... درست تو یک قدمی ما ... خط فقر دقیقا همین جاست. فاصله ای هم با ما نداره. درست زیر پای ماست. خط فقر، خطی فرضی است مابین بتن یک پل. زیر آن خوابیدن و از آن عبور کردن. و ما عابری گذران، فقط گذر می‌کنیم ...
عید واژه خوشحالی یا ...
خداییش با همه این چیزا عیدی هم برای اینا هست که جشن بگیرن و خوشحال باشن؟عید باشه و برن مسافرت؟
آهای تو کز محنت دیگران بی غمی ...    یکمی آدم باش!!!
"دوستان عیدتون مبارک"
اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است


[ شنبه 90/12/27 ] [ 12:47 عصر ] [ مهــدی ]

مرد سرت رو بالا بگیر از چی‌ خجالت میکشی؟

مرد سرت رو بالا بگیر
مثل اینکه باید بگم سرت رو با غرور بالا بگیر از چی‌ خجالت میکشی؟
خجالت را باید کسانی‌ بکشند که نان را از سفره تو دزدیده‌اند
و حساب بانکی شان را در کشورهای دیگر پر کردند.
خجالت را باید کسانی‌ بکشند
که هر لحظه فریاد عدالت عدالت سر می دهند
و غیر از ریا چیزی برای زندگی ندارند!
آری! سرت را با افتخار بالا بگیر
*********
کلنگ گور کن بر گور بنشست
سکوت شب چو دیواری فرو ریخت
به جانش چنگ زد بیمی روانکاه
عرق از چهره? بی رنگ او ریخت
ولی با آن همه آشفته حالی
کلنگی می زد از پشت کلنگی
دگر این ، او نبود و حرص او بود
که می کاوید شب در گور تنگی(1)
----------------------------------------------------------------
(1)قسمتی از شعر سیمین بهبهانی


[ شنبه 90/12/20 ] [ 4:5 عصر ] [ مهــدی ]

اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است
سلام گوزلیم ، وارلیقیم ، شهرتیم
سنی بندن آلابیلمزلر اگر تک قالسان منم سنه دایاق
اجازه ورمم 3000 ایل تاریخین ایاق آتا گویلار
اولسمدَدیرم بورا زنجاندیر  زنجان!!!
غریب زنجان هاردا یانیر چراغین
آدین باتیب تکجه قالیب پیجاغین
—————————————
سلام زیبای من ، هستیم ، اصالت و شهرتم
کسی نمیتونه تو رو از من بگیره اگه تنها بمونی خودم پشتیبانتم
به هیچکس اجازه نمیدم تاریخ 3000 ساله ات رو زیر پا بزاره
بمیرم هم میگم اینجا زنجان است زنجان!!!
کجاست سوسوی چراغت ای زنجان غریب
اسمت نیست شده و فقط مونده نشان از چاقوهات


اینجا زنجان است
اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است»»««اینجا زنجان است


[ چهارشنبه 90/12/10 ] [ 2:56 عصر ] [ مهــدی ]
<      1   2   3   4   5   >>   >

مهــدی
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز این وبلاگ در درجه اول برای شناساندن استان عزیزم زنجان درست شده و در درجه بعدی شناسایی و نقد برخی از حرکات مسئولین استان...
لیست یادداشت ها
دوستان اینجا زنجان است
آمار وبلاگ اینجا زنجان است
امکانات پارسی بلاگ
بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 47
کل بازدیدها: 356758

لیست موضوعات
 
زنجان ، نوحه ها ، زنجانیم ، اجتماعی ، استان زنجان در یک نگاه ، اینجا پایتخت شور و شعور حسینی است ، اینجا زنجان است ، اینجا زنجان است سالهای تباهی،روی نیمکت سیاهی ، اینجا زنجان است مسئولین زنجان کاری ، ببین از کجا تا کجا اومدیم ، حسین ، حسین منزوی ، خوش آمدید ، دانلود internet download manager جدید آخرین ورژن دانلود منیجر ، دانلود انیمیشن بره ناقلا ، اینجا زنجان است ، دانلود مداحی از حاج جواد رسولی ، دانلود مداحی حسینیه اعظم زنجان ، دانلود مراسم شب چهارم محرم حسینیه اعظم زنجان ، دانلود مراسم شب سوم محرم حسینیه اعظم زنجان ، دانلود مراسم شب های محرم حسینیه اعظم زنجان ، دانلود نرم افزار ویرایش ویدئو کُرل ویدئو استودیو 14-Corel VideoS ، دانلودمداحی حاج علیرضا بیگدلی ، سلام بر حسین سلام بر محرم ، سلطان ، شاعر ، عمومی ، غزل ، غزل سرا ، غزل فارسی ، قالب جدی دانلود علی نصیری ، مادر صبر کن آمدم... ، متفرقه، اجتماعی ، مذهبی ، مصاحبه با محمد رحیمی مدیر موفق تالار گفتگوی ایرانیان ، معاصر ، معرفی حسینیه اعظم زنجان(تاریخچه و...) ، معرفی زینبیه اعظم زنجان ، مناسبت ، مناسبت ها ، منزوی ، نرم افزار های کاربردی ، و اینجا منای عشق است و عرفات عروج ... ، یه روزی مرگ هم میرسه ... ، آخرین اخبار از حسینیه اعظم زنجان ،